پنج شنبه , ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
علی شعبانی

ضرورت تقویت NGOها جهت تعامل و بسترسازی بهره‌گیری از ظرفیت ایرانیان مقیم خارج در بهبود حکمرانی جمهوری اسلامی ایران

علی  شعبانی[۱]

چکیده:

بیش از شش میلیون ایرانی در خارج کشور حضور دارند. به دلیل نوع رابطه متاثر از مسایل سیاسی و اجتماعی داخل، نگرش ج.ا.ا در سیاست خارجی و روابط بین الملل، ابهامات ناشی از رخدادهای سیاسی و اجتماعی پیامد انقلاب اسلامی و نیز حوادث یک دهه اخیر و آسیب دیدن سرمایه اجتماعی، اطلاعات روشن و آشکاری از ظرفیت های ایرانیان خارج وجود ندارد. لکن اطلاعات غیر دقیق پراکنده حاکی از توانمندی بسیار بالای اقتصادی و اجتماعی، علمی ،فناوری و تخصصی این حوزه است که نه تنها بهره مناسب گرفته نمی شود بلکه با سیاست های ناصحیح، ضمن ایجاد واگرایی، بستر کنش های منفی را نیز فراهم می کند.

دولت به دلیل محدودیت های گوناگون و شرایط خاص در ارتباطات بین المللی و نبود فضای اعتماد لازم، توان برنامه ریزی و تعامل مناسب را ندارد. سازمان های مردم نهاد به ویژه با مشارکت ایرانیان خارج، می توانند رکن مهمی برای تعامل سه جانبه دولت- ایرانیان- جامعه مدنی داخل باشند.تحقق این مساله، مستلزم تقویت سمن ها، ساختار سازی یااحیای برخی ساختارهای پیشین، پشتیبانی سمن ها با وسعت دید سیاسی در داخل و همکاری دستگاه  دیپلماسی در برقراری ارتباطات و گذر از نگرش های ضیق- جایگزینی رویکرد سیاسی به جای نگرش امنیتی- در سطح سیاستگذاران ابزاری است. سازمان های مردم نهاد می توانند در رفع خلأ ها و تعامل مناسب دولت و ایرانیان مقیم خارج، نقش سازنده و راهگشا ایفا کنند.

مقدمه

بنا به اطلاعات اعلام شده از IOM در سال ۲۰۲۰ بیش از ۲۷۰ میلیون از جمعیت ۷ میلیارد و ۷۰۰ میلیونی جهان( حدود ۵/۳ درصد) به صورت مهاجر در کشورهایی غیر از وطن خود زندگی می کنند. کشورهای هند،چین،روسیه، سوریه و مکزیک دارای بیش ترین جمعیت مهاجر( نزدیک به یک سوم کل  جمعیت مهاجر جهان) و آمریکای شمالی با ۵۱ میلیون، اروپا با ۸۲ میلیون و غرب آفریقا با حدود ۵۰ میلیون نفر مهاجر، بیش ترین مهاجران جهان را در خود جای داده اند.

جمعیت مهاجر ایرانی، مقاصد و انگیزه ها

ایران با ۹/۸۲ میلیون نفر جمعیت( ۱.۰۷ درصد جمعیت جهان را داراست. حدود دو میلیون مهاجر پذیرفته و طبق آخرین اطلاعات قریب ۸ میلیون نفر مهاجر در کشورهای گوناگون دارد. یعنی حدود ۱۰ درصد جمعیت ایرانی مهاجر هستند.مقاصد نخست ایرانیان مهاجر، آمریکای شمالی، اروپای غربی، حوزه خلیج فارس، استرالیا و ۱۰ کشور دارنده بیشترین مهاجر ایرانی شامل آمریکا، کانادا، آلمان، امارات متحده عربی، ترکیه، انگلستان، سوید، استرالیا، ایتالیا، مالزی و… می باشند.

برابر اطلاعات موجود تا دهه پنجاه تقاضا برای مهاجرت به ایران با هدف کار و اقامت زیاد بود به طوری که طبق آمار در سال ۱۳۵۰ بیش از ۳۵۰ هزار نفر از کشورهای مختلف در ایران اشتغال به کار و اقامت داشتند اما از دهه شصت و به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روند مهاجر پذیری به مهاجر فرستی تغییر یافته و همچنان با شیب نسبتاً تند ادامه دارد. اکنون ایرانیان در ۱۳۰ کشور حضور دارند. انگیزه مهاجرت غالبا اقتصادی، بهبود معیشت و رفاه، تحصیل و بهداشت و آزادی های فردی و اقامت و… است و درصد بسیار اندکی با هدف سیاسی و پناهجویی مهاجرت می کنند.

ظرفیت های ایرانیان مقیم خارج

گرچه اطلاعات دقیق و رسمی از ظرفیت ها و توانمندی ایرانیان مقیم خارج در دسترس نیست لکن اطلاعات پراکنده و برآوردها حاکی از ظرفیت بسیار بالای اقتصادی و اجتماعی آنان است. بیش از ۲۵۰۰ میلیارد دلار دارایی قابل انتقال، هزاران شرکت و بنگاه و موسسه اقتصادی در کشورهای مختلف، بیش از ده هزار پزشک حاذق و ممتاز، بیش از هفت هزار عضو هیات علمی، بیش از یکصد شبکه تلویزیونی و رادیویی به زبان فارسی، چاپ سالیانه صدها عنوان مقاله علمی و کتاب ارزشمند، حضور در ارکان علمی و سیاسی و فرهنگی کشورها و دانشگاه های معتبر،  بخشی از ظرفیت ایرانیان خارج است که بهره ی مناسب از آن برای کشور گرفته نمی شود.

بنابر اطلاعات IOM  حدود ۳۵ درصد  جمعیت مهاجرین جهان دارای تحصیلات دانشگاهی هستند.  یافته های مرکز رسیدگی به امور ایرانیان خارج در سال های ۸۸ تا ۹۴ حاکی است که ۵۶ درصد مهاجرین ایرانی واجد شرایط تحصیلات عالی، دارای مدارج کارشناسی و بالاتر- ۳۰ درصد کارشناس و کارشناس ارشد، ۱۹ درصد دارای PHD و ۷ درصد فوق دکتری- هستند.

بعلاوه ایرانیان در اغلب جوامع میزبان از حیث ثروت، نوع مشاغل، منزلت اجتماعی از میانگین جامعه بالاتر و نسبت به سایر ملیت های مهاجر خوشنام ترند. همچنین هزاران انجمن، سازمان مردم نهاد، تشکل صنفی و تخصصی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، از شاخص های ایرانیان خارج است. ایرانیان نسبت به سایر مهاجرین، پویاتر و فعال ترند.

مشکلات ایرانیان خارج

شهروندان ایرانی مقیم خارج با مشکلات متعدد حقوقی، تحصیلی، سرمایه گذاری، ثبت اموال و املاک، قضایی، خانوادگی،  اجتماعی و مشارکت، علمی و آموزشی، انتقال دارایی ها و… در داخل و خارج مواجه اند. همچنین بازدارندگی های فراوانی در مسیر بهره گیری از ظرفیت ها و توانمندی های علمی و تخصصی و اقتصادی و… آنان در داخل کشور برای توسعه پایدار و انتقال تجارب و توانمندسازی گروه های مختلف وجود دارد.

پیامدهای غفلت از توجه به ایرانیان مقیم خارج

جمعیت ایرانی خارج به لحاظ کمیت برابر با جمعیت چندین کشور کوچک است و به لحاظ کیفی، سرمایه ای بسیار عظیم و چشمگیر و سازنده است که هرگونه بی توجهی مترادف فرصت سوزی بزرگی است.

ایرانیان خارج قابلیت و فرصت ارزشمندی در جهت بهبود روابط با جهان، گسترش ارتباطات، لابی گری به نفع جمهوری اسلامی ایران، تزریق ثروت و دانش(و قدرت) به کشور، بهبود تصویر جهانی از ایران، تقویت هویت و تمدن ایرانی- اسلامی، تقویت تعلق سرزمینی و ملیت تاریخی ایرانی، معرفی ارزش ها و معارف فرهنگی و تمدنی ایرانی و… هستند. ایرانیان دارای قابلیت هماهنگ کنندگی، بسیج کنندگی و اعتماد سازی هستند و با انتقال ایده های نوین و دستاوردهای روز جهانی به کشور، در تناسب سازی اهداف و روش های مدیریت و اداره کشور، به بهبود و تعالی حکمرانی در ج.ا.ا. می توانند نقش موثری داشته باشند.

غفلت از ایرانیان، موجب تشدید شکاف شهروندان ایرانی خارج به ویژه نسل های نو با نظام و حاکمیت و جامعه اصلی و بیگانگی نسبت به پیشینه و هویت ملی خواهد شد. فرصت ها و سرمایه های مادی و معنوی را هدر خواهد داد. علاوه بر خسران و زیان از ناحیه از دست دادن فرصت دیپلماسی عمومی و افزایش نفوذ در لایه های بالای سیاسی و اقتصادی کشورهای میزبان و اصلاح چهره ایرانی و تعمیق عمق استراتژیک ایران، زمینه بروز رفتار واگرایانه از سوی هموطنان مقیم خارج  را نیز فراهم خواهد کرد.

مسأله اصلی چیست؟

به طور خلاصه، یافتن راهکارها و تاکید بر حفظ ارتباط و تعامل پیوسته با ایرانیان خارج و حفظ هویت ایرانی، حل مشکلات آنان، بهره گیری از ظرفیت ها و سرمایه های فراوان آنان در جهت توسعه همه جانبه و پایدار کشور و کمک به بهبود حکمرانی، گرفتن ابزار از دشمنان و فرصت طلبان مترصد رخنه در میان شهروندان ایرانی مقیم خارج، و تبدیل تهدیدها به فرصت، مهم ترین مسأله و هدف این بحث است.

ارزیابی عملکرد یک دهه گذشته در زمینه فوق، حاکی از تجربه ناموفق و ناکارآمدی ساختار دولتی در نیل به مقصود فوق است. دولت به دلیل مشغله و گستردگی وظایف، سلایق بازیگران و دست اندرکاران، غلبه نگرش امنیتی بر روند سیاستگذاری ها، نبود اعتماد لازم فیمابین، آسیب دیدن سرمایه اجتماعی ناشی از حوادث و رخدادهای سیاسی یک دهه گذشته، حساسیت موقعیت و شرایط هموطنان مقیم خارج در جامعه میزبان به دلیل نوع تعامل و روابط بین المللی ایران و روند سیاست خارجی تقابلی و… در انجام ماموریت و سیاست ها نسبت به مهاجرین ایرانی- هم در پیشبرد اهداف خود و هم در رسیدگی و حل مشکلات ایرانیان خارج و هم در ساماندهی به مهاجرت ها و مدیریت آن-  ناکام بوده است.

حاکمیت پویایی لازم متناسب با اقتضای زمان و نیاز جامعه را ندارد. نتیجه اینکه، کشش به مهاجرت و خروج از جامعه زیاد است. از سوی دیگر، به دلیل عدم ظرفیت سازی در بحث گفتگو و گفتمان سازی و تعامل مثبت، فضای  اعتماد سازی لازم برای پیشگیری از قطع پیوندها و گسست رابطه با نهادهای سیاسی ایجاد نشده است. فرصت گفتگو فراهم نیست. دولت ناتوان از برقراری رابطه با شهروندان خود در خارج از کشور است. نگرش امنیتی باعث شده تا با غفلت از سرمایه های در اختیار و اتکاء بر هموطنان، رویکرد معطوف به  سخت افزار و کنترل قوت گیرد.

در حالی که جهان امروز به وسیله شرکت های چندملیتی که خود بعضا از بزرگترین دولت ها بزرگ‌ترند اداره می شود و ایرانیان سرمایه مهمی در اختیار دولت برای این منظور می توانند باشند از آن غفلت شده است. سیستم دولتی اقتصاد و مدیریت، زمینه مناسبی برای مشارکت بخش خصوصی و غیر دولتی نمی گذارد و به دلیل مضایق ناشی از ضوابط و قوانین دست و پا گیر، ایرانیان خارج نمی توانند در حوزه های فکری، رفتاری، اقتصادی و اجرایی و… در داخل مشارکت کنند.

چاره چیست؟

سریع الحصول ترین و کم هزینه ترین راه، سپردن امور به سازمان های مردم نهاد است. سمن ها به دلیل ماهیت اجتماعی، داوطلبانه بودن، غیر انتفاعی و غیر دولتی بودن، و دوری از کسب سود و منافع فردی و گروهی، بستر مناسب همکاری و مشارکت عمومی و جلب اعتماد را دارند. سمن ها رابط میان دولت و مردم اند و تعامل سه جانبه مردم، دولت و جامعه مدنی و بالطبع، بازیگران موثر در فرآیند سیاستگذاری و تصمیم سازی و تصمیم گیری را فراهم می آورند.

دولت در جهت پیشبرد سیاست های خود، کوچک سازی و چابک کردن و کاهش بار تصدی گری خود، توانمندسازی مردم، افزایش سرمایه اجتماعی، کاهش آسیب ها، کارآمد کردن بخش های مختلف حاکمیت، بهینه سازی و تضمین اجرای برنامه ها و… به ایجاد، حمایت و تقویت سمن ها توجه کند و با اعتماد به سمن ها و تسهیل مسیر کار و فعالیت آنها، راه تحقق اهداف اجتماعی را هموار کند.

نقش سمن ها

سازمان های مردم نهاد با مشاوره به حکومت، نقد عملکرد و کمک به بهبود تصمیم گیری، تأثیر گذاری بر فعالیت نهادهای دولتی و روند سیاستگذاری، آگاهی بخشی به مردم، فرهنگ سازی و ارتقای سطح مشارکت عمومی، آموزش و ایجاد انسجام اجتماعی، انعکاس افکار عمومی به دولت و سیاستگذاران و…عملا شکاف جامعه و حکومت را پر کرده و به اصلاح، مشروعیت و تداوم سیاست های دولت کمک می کنند.

در حوزه ایرانیان خارج کشور، مسأله NGOها از اهمیت و حساسیت بیش تری برخوردار است. آگاهی دست اندرکاران سمن ها به اهداف و سیاست های نظام و تجربه عملی در سیاستگذاری و اجرا در اینگونه سمن ها، می تواند پشتوانه اعتماد برانگیز و کارآمدی برای دولت باشد. بعلاوه رابطه و شناخت لازم به مقتضیات، شرایط، جامعه هدف و شیوه های برنامه ریزی و اجرا و نظارت و بازخورد امور، در پیشبرد و تضمین اجرای کار و تحقق اهداف، مولفه های اصلی است. سازمان مردم نهاد «ایران یار» با اندوخته ارزشمند علمی، اجتماعی، تجربه اجرایی و شناختی نسبت به جامعه ایرانیان خارج، مسایل و مشکلات آنان، نیازها و انتظارات دو جانبه دولت و شهروندان مقیم خارج و سیاست های دولت در این حوزه، می تواند بازوی توانمندی در برقراری تعامل سه جانبه و حصول اهداف باشد.

جمع بندی و نتیجه

گرچه آمار جمعیت مهاجر و برخی تعبیرات مانند فرار مغزها و خروج سرمایه مادی و علمی، در اذهان عمومی موجد نگرانی هایی  می شود اما در حقیقت این نه تنها مایه نگرانی نباید باشد بلکه حاکی از پویایی جامعه ایرانی و جستجوی تعالی و میل به تمایز در جهان کنونی با ویژگی جهانی شدن، جهان ارتباطات و جهان به هم پیوسته و شبکه ای است.

عنصر ایرانی قدرت و قابلیت تأثیرگذاری بیش تر بر جهان کنونی دارد. ارتباط ایرانیان خارج با داخل و کشش و گرایش به حضور پررنگ و فعالیت های مختلف علمی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی، مبین این است که این سیر در جهت بالندگی به معنای گسست از سرزمین و فرهنگ و جامعه ملی و اصلی نیست. بعلاوه اقداماتی مانند تلاش بر تقویت، ترویج و حفظ مولفه های هویتی از جمله زبان فارسی، پیوستگی و انسجام ملیتی و سیاسی، مبین پیوند عمیق با هویت گذشته و احیای آن در متن جامعه جهانی و جامعه میزبان است.

-در دنیای جهانی شده و بهم پیوسته کنونی و با توجه به درنوردیده شدن مرزهای سیاسی، جغرافیایی و زمانی، شکل گیری حلقه های واسط (NGO ها) و تشکل های غیر دولتی  برای تقویت  و تسهیل ارتباطات و مراودات ایرانیان  خارج از کشور  یک ضرورت است.

-نقش این تشکل های غیر دولتی در تقویت هویت دینی و ملی در بین ایرانیان خارج از کشور در کشور میزبان و در داخل برای برقراری ارتباط و تعامل دوجانبه و بسترسازی گسترش پیوندها و با رویکرد بهره گیری از ظرفیت های موجود، لازم و مهم است.

-دستاورد این مراودات، کمک به بهبود حکمرانی مبتنی بر گفتگو، هم پذیری، گسترش مردم سالاری، الگوی احترام به حقوق شهروندی و عدالت اجتماعی در داخل و ارتقای موقعیت بین المللی جمهوری اسلامی ایران در سطح جهانی است.

[۱] (قایم مقام پیشین دبیرخانه شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور)

مطلب پیشنهادی

انتشار کتاب «دانشگاه؛ تاریخچه یک نهاد اروپایی»

کتاب «دانشگاه؛ تاریخچه یک نهاد اروپایی» نوشته هانس آلبرشت کخ است و توسط محبوبه شمشادیان از آلمانی به فارسی ترجمه شده، به همت مرکز پژوهشی توسعه اجتماعی آفرینش و با همکاری انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی منتشر شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *