در رفتن به حج ما درگیر همین دو حرکت هستیم. یکی آنچه هایدگر متافیزیکی مینامد (حرکت اول: مسافرت از شهر خود به مکه) که بدنبال هدفی (خدا در خانهی خدا) در انتهای یک راه است، برای رسیدن به مقصود (خدا) و حل تمام مشکلات، و فائق آمدن بر تناهی خود. در حرکت دوم که ناقض و نافی حرکت اول است (که در محل ملاقات رخ میدهد و سمبل آن هفت بار چرخیدن بدور کعبه است)، متوجه میشویم که راهحلی نهایی و یکبار-برای-همیشه وجود ندارد، و اینکه مقصود، رفتن بسمت مقصود است، که حل مشکلاتمان در حل کردن بینهایت مشکل است
توضیحات بیشتر »اولویت سوال انسان در پایهریزی علوم انسانی
بهنظر میآید که با پرداختن به علوم انسانی، سوال انسان چیست نیز ضرورتاً پاسخ داده میشود. ولی اینگونه نیست. برای فهم چرایی این موضوع ابتدا خوب است که به تعریف علم رجوع کنیم. مارتین هایدگر در بررسی پدیدارشناسانه علوم نشان میدهد که علم به عنوان رویداشت (Verhalten, Comportment) ابتدا باید بنمایه هستی شناختی قلمرو مورد بررسی علم را پیشاپیش نزد خود داشته باشد.
توضیحات بیشتر »