مراسم رونمایی از کتاب فرهنگ و توسعه / “در هم تنیدگی وجوه ذهنی و عینی حیات جمعی”

مراسم رونمایی از کتاب فرهنگ و توسعه / “در هم تنیدگی وجوه ذهنی و عینی حیات جمعی”

فرشاد مومنی متذکر شد: «اگر قادر به تولید نباشید باید از خارج بیاورید و اگر از خارج آوردن عادت شد آسیب پذیر می‌شوید و آنها از آسیب پذیری شما به نفع خودشان حسن استفاده می‌کنند و به نفع ملت ما سوء استفاده می‌کنند» و حسین راغفر هشدار داد: «فرهنگ سیاسی ما می‌رود به سمت اینکه نابرابرها را تثبیت و باز تولید کند. طبیعی است که در این فرایند بخش بزرگی از جمعیت قادر به دسترسی به فرصت‌های برابر نیستند.»

به گزارش جماران؛ دکتر فرشاد مومنی که در یک نشست مجازی از موسسه دین و اقتصاد، به مناسبت رونمایی از کتاب «فرهنگ و توسعه» سخن می گفت، با طرح این سوال که چرا موعظه‌های ما مؤثر نمی‌شوند؟ به نقد رویکردی پرداخت که می خواهد همه چیز را با موعظه حل کند و متذکر شد: اگر حرف‌هایی که درباره‌ی هنجارها و ارزش‌ها زده می شود صادقانه است باید توجه کرد که پایداری و اعتلاء بخشی و ارتقاء از دل نگاه به فرهنگ از منظر توسعه بیرون می‌آید.

وی درباره اهمیت این کتاب که با ترجمه دکتر فرشاد مومنی و فریبا مومنی از سوی نشر نهادگرا منتشر شده است، گفت: ما در مقدمه‌ی این کتاب آورده‌ایم که برجسته‌ترین متخصص‌های فرهنگ و توسعه می‌گویند بستر اصلی امکان پذیر کننده‌ی بروز هنجارهای عالی فرهنگی امنیت اقتصادی است؛ بدین معنا که مردم نگران معاش نباشند. اگر مردم نگران معاش بودند فرهنگ متعالی شکل نمی‌گیرد. در اندیشه‌ی دینی در این زمینه حرف خیلی رادیکال‌تر است. در آنجا می‌گوید زمانی که مردم را فقیر کردند و رانت خورها، رباخورها و دلال‌ها را چاق کردید؛  اگر فقر را از دریچه‌ای وارد جامعه‌ای کردید ایمان از درب دیگر خارج می‌شود.

دکتر مومنی گفت: اگر شما می‌خواهید با منطق وحی صحبت کنید بیایید با هم صحبت کنیم؛ اگر می‌‌خواهید با منطق علم صحبت کنید بیایید با هم صحبت کنیم و این واقعیت را ببینیم که فرهنگ یک جزیره‌ جدا از مناسبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیست. زمانی که در اقتصاد و سیاست مشارکت زدایی می‌کنید و هر کسی که صلاحیت و شایستگی دارد و تمایل به چاپلوسی ندارد، تحت عنوان اینکه غیرخودی هست حذف می‌کنید، اثر سوء فاجعه ساز در حیطه‌ی فرهنگ دارد. تملق و چاپلوسی، دو رویی، چند چهرگی، نفاق و نظیر آن پیامدهای مناسباتی است که هزینه‌ی فرصت ابراز آزادانه‌ی عقاید را بالا می‌برد.

این صاحب نظر اقتصاد ایران گفت: اینها بحث های تازه من یا دیگری نیست. داگلاس نورث صورت بندی نظری اینکه چرا در جامعه‌ای نفاق در ابعاد غیر متعارفی گسترده می‌شود را دقیقاً سی سال پیش منتشر کرده است. چیزی که به فارسی ترجمه شده و تاکنون چندین بار تجدید چاپ شده ولی به دلیل اینکه اساس بر این نیست که مسائل را با قاعده و منطق علم اداره کنیم، یافته‌های بزرگ که در منابع دینی، توسعه به گونه‌ای هست و در منابع تاریخی به گواه آنچه تجربه شده به صورت روزمره در کشور وجود دارد همه نادیده گرفته می‌شوند.

دکتر مومنی ادامه داد: نکته‌ی دوم این است که تقریباً تمام کسانی که از منظر رابطه‌ی فرهنگ و توسعه به مسئله‌ی فرهنگ نگاه کردند می‌گویند زمانی که نگاه به فرهنگ از کانال اصلی خودش خارج شد نیروی محرکه‌ی افراط و تفریط می‌شود. بدین معنا کسانی پیدا می‌شوند که درباره‌ی وزن و ضریب اهمیت فرهنگ غلو می‌کنند و کسانی هم هستند که بدیهی‌ترین آثار و نقش‌های فرهنگ را در عملکرد اقتصادی و اجتماعی منکر می‌شوند. افراط و تفریط کشور را بیچاره می‌کند. ما جلوه‌های خطرناکی از افراط و تفریط هم در سطوح نخبگی و هم در قاعده‌گذاری‌ها و هم در حیطه‌ی عمومی مشاهده می‌کنیم.

به گزارش جماران دکتر فرشاد مومنی که در  مراسم رونمایی از کتاب «فرهنگ و توسعه» سخن می گفت، متذکر شد : اینکه هر چیزی را به فرهنگ نسبت دهید و از نقش ساختار قدرت در قاعده گذاری غفلت کنید و از نقش مردم در شکل دادن و مشارکت کردن در سرنوشت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی غفلت کنید و فکر کنید آنها بی‌وزن و بی‌اهمیت هستند و همه چیز از کانال فرهنگ تأمین می‌شود. درست نیست. با تقلیل فرهنگ به یک امر سطحی خرد فقط می‌توان جامعه‌های بدوی را اداره کرد. یکی از بزرگترین دستاوردهای نظریه پردازهای توسعه در نسبت سنجی بین فرهنگ و توسعه این است که می‌گویند هر قدر سیستم‌های اجتماعی به سمت پیچیدگی می‌روند، از ضریب اهمیت نهادهای غیر رسمی کاسته می‌شود و بر ضریب اهمیت نهادهای رسمی افزوده می‌شود؛ بدین معنا سیاستگذاری اقتصادی ابر تعیین کننده می‌شود.

این صاحب نظر اقتصاد ایران گفت:. شما سی سال خطای سیاستگزاری کرده‌ای نتایج آن آشکار شده باز هم به آن بی‌اعتنایی می‌کنید. فهم بایسته‌ی ضریب اهمیت این متغیرها به شرحی که اشاره کردم از این زاویه قابل حصول است که ما امکان داشته باشیم به مسئله‌ی فرهنگ از منظر توسعه نگاه کنیم. زمانی که شما نتوانید بستری فراهم کنید که مردم با عزّت نفس مایحتاج اولیه را فراهم کنند احساس تحقیر شدگی ایجاد می‌کند و جامعه را به سمت ناهنجاری می‌برد. آثار آقای دکتر فرامز رفیع پور در زمینه‌ی آنومی اقتصادی- اجتماعی در ایران را بخوانید. بدین معنا می‌خواهم بگویم در زمینه‌ی اقتصاد، جامعه شناسی، علوم سیاسی اهل علم در مملکت کوتاهی نکردند و حرف‌های بایسته را زدند ولی ما چه کاری باید انجام دهیم که گوش‌هایی که باید شنوا باشند شنوا نیستند.

دکتر مومنی ادامه داد: ما هزینه‌های خیلی گزاف در این زمینه می‌پردازیم. اینها تا این حد درباره‌ی استکبار جهانی، مطامع و توطئه‌های آن صحبت می‌کنند می‌گویم شما یک بحث جدّی در ۳۰ سال گذشته نگذاشته‌اید که چرا آمریکا در آخرین دور مذاکره اروگوئه برای گات خودش را کشت و از تمام ابزارهایش استفاده کرد تا آزادسازی تجاری مشمول تجارت کالاهای فرهنگی هم شود. زمانی که به فرهنگ از زاویه‌ی توسعه نگاه می‌کنید در این زمینه تا حدی درس ها و متن هایی وجود دارد که فرانسوی‌ها منتشر کردند، آثاری که اروپایی‌های غیر اندلس و اکسون منتشر کردند، آثاری که شرق آسیایی‌ها منتشر کردند همه را در کتابی حدود ۲۵ سال پیش منتشر کردیم. در آنجا با جزئیات توضیح می‌دهد. فرانسوی‌ها می‌گویند اگر منطق مسلّط، منطق سود جویی فرد گرایانه شود و منافع ملّی و اجتماعی به حاشیه بروند جامعه به سمت تبهکاری و مافیایی شدن مناسبات حرکت می‌کند. آیا مردم می‌دانند از همین منظر اولین کشوری که بلافاصله بعد از اینکه آمریکا بحث آزادسازی تجارت کالاهای فرهنگی را در گات در دستور کار قرار داد و اولین کشوری که بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کرد اسرائیلی‌ها بودند. حتی اسرائیلی‌ها که تا این حد رابطه‌ی تنگاتنگ با آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها دارند، زمانی که بحث به فرهنگ خودشان رسید گفتند حساب و کتاب‌ها را روشن کنیم. از منظر توسعه نگاه کردند.

استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: کانون اصلی سیاست‌های توسعه‌ی فرهنگی در فرانسه این بود که خلاقیت و خلق آثار بومی فرهنگی و اندیشه‌ای را در دستور کار حمایت‌های بزرگ گذاشتند. در این زمینه آزادی‌هایی دادند. جمع بندی این شد که حتی ضد حکومتی‌های بومی در ناخودگاه عناصر فرهنگی و بومی را خیلی رعایت می‌کنند تا اینکه ژست بگیر و ببند بگیرید و ظاهراً بگویید ممانعت کنم و هزینه‌ی فرصت تولید و خلاقیت در آثار فرهنگی را بالا ببرید و جامعه را بی‌دفاع کنید و در برابر محصولات فرآورده‌های فرهنگی دیگران رها بگذارید.

وی گفت: تهاجم فرهنگی این است که هزینه‌ی فرصت اندیشه ورزی و ابراز آزادانه‌ی اندیشه‌ها و خلق آثار هنری را به قدری بالا ببرید که افراد ترجیح دهند صرف نظر کنند. بشر نمی‌تواند با خلأ فرهنگی زندگی کند. شما این باب را می‌بندید و اینها را عملاً به فرهنگی بیرونی وابسته می‌کنید. همه‌ی اینها سازوکار و منطق رفتاری و حساب و کتاب‌های روشنی دارند و بحث ما اینکه اگر به بحث فرهنگ به منظر توسعه نگاه کنیم می‌توانیم درس‌های خیلی بزرگ در این زمینه یاد بگیریم.

به گزارش جماران دکتر فرشاد مومنی در ادامه مراسم رونمایی از کتاب «فرهنگ و توسعه» گفت: در این کتاب ما سعی کردیم عرصه‌هایی از مباحث فرهنگی که می‌توان گفت به حکم علی‌ الاطلاق مطرح نمی‌شود یا به صورت کانالیزه شده و افراط و تفریطی در رسانه‌های همگانی مطرح می‌شود را به بستر توسعه بیاوریم معرفی کنیم. در زمینه‌هایی که نتوانستیم یک مقاله‌ی درخور پیدا کنیم سعی کردیم در مقدمه لااقل طرح مسئله کنیم و متدلوژی مواجهه با آن را هم معرفی کنیم. امید ما اینکه ان‌شاء الله چشم‌هایی که باید ببینند، ببینند و گوش‌هایی که باید بشنوند، بشنوند و بدانند اتفاقاً اگر از مدخل توسعه به فرهنگ نگاه کنند و بحث‌ها را بر آن محور سامان دهند و قاعده ‌گذاری‌ها در آن کانال بیفتد عنصری گوهری این می‌شود که خلاقیت و تولید محوری در همه‌ی عرصه‌های حیات جمعی باید حرف اول را بزند. و اگر اعتلای فرهنگی می‌خواهیم راهی جز آن نداریم. آنگاه لوازم و بایسته‌هایی داریم که باید در جای خود مورد توجه قرار بگیرد.

این صاحب نظر اقتصاد ایران گفت: من باید اینجا از همه‌ی عزیزانی که برای شکل‌گیری کمک کردن بخصوص آقای دکتر راغفر که از همه بیشتر به ما در این مسیر کمک کرد سپاسگزاری کنم و اگر خیری از دل برجسته کردن این مباحث که در کتاب آمده در زمینه‌ی فرهنگ پدید بیاید، امیدوارم آثار این خیر متوجه زندگی محرومان و مستضعفان و فرودستان بی‌گناه و بی‌پناه ایرانی شود و بابی برای اصلاحات بنیادی بر محور فرهنگ متعالی اسلامی باز کند. در فرهنگ اسلامی گفته می‌شود اگر امر داده شد به اینکه قرض الحسنه دهید و ببخشید کدامیک مرجّح است؟ آنجا می‌گویند قرض بده برای اینکه فرهنگ اسلامی فرهنگ عزّت نفس، تلاش و مجاهدت است. ما تمام مفاهیم متعالی را از کانال بازی با نرخ ارز و قیمت حامل‌های انرژی، بازی سوداگرانه با بورس و… به حاشیه راندیم و تولید را در حیطه‌ی اقتصاد کاملاً در حاشیه گذاشتیم.

وی گفت: در حیطه‌ی اجتماعی مشارکت مردم در سرنوشت سیاسی و اقتصادی به حاشیه راندیم، در حیطه‌ی فرهنگی بجای اینکه مباحث اساسی مطرح شود می‌خواهیم همه چیز را با موعظه حل کنیم و عملکرد این می‌شود که ملاحظه می‌فرمایید. ما می‌خواهیم به مردم عزیز و مسئولان گرامی بگوییم ایران می‌تواند سرنوشت بسیار بهتری از سرنوشت کنونی تجربه کند و اگر ذخیره‌ی دانایی موجود در کشور توسعه و تولید فناورانه و همه‌ی اقتضائاتش محور قرار بگیرد برای کشور راه نجات وجود دارد به شرطی که حکومت آمادگی داشته باشد که باب مفت خوارگی بسته ‌شود و کسانی که از مفت خوارگی‌ها ذی نفع هستند ان‌شاء الله کنار گذاشته شوند و کسانی که اعتلاء بخشی و توسعه را در دستور کار قرار دادند کمک کار اعتلاء کشور شوند.

به گزارش جماران دکتر فرشاد مومنی که در ادامه مراسم رونمایی از کتاب «فرهنگ و توسعه» سخن می گفت، درباره این کتاب توضیح داد: تصمیم به انتشار این کتاب محصول دغده هایی دوستانی است دل نگران آینده‌ی کشور و توسعه‌ی ملّی هستند و از قاعده‌گذاری‌های ناهنجار و بعضاً مشکوک و ضد توسعه‌ای هم سخت در رنج هستند. ما درباره اینکه آثار و پیامدهای طرز قاعده‌گذاری بر سرنوشت فرودستان و بخش‌های مولّد اقتصاد و آینده‌ی کشور چه تأثیری دارد، مرتباً با همدیگر گفت و شنودهایی داریم. از این گفت و شنودها خاطرم هست با جناب آقای دکتر راغفر به این جمع بندی رسیدیم اگر حکومتگران گرامی ولو در شعارها و ظواهر خیلی درباره‌ی عنصر فرهنگ ابراز دل نگرانی می‌کنند، اما در عمل به آن بی توجه هستند.

وی گفت: تصمیم گرفتیم تا یک باب گفتگوی توسعه‌گرا با حکومتگران گرامی و مردم از زاویه‌ی فرهنگ باز کنیم. در آن زمان بحث ما این بود به قاعده‌ی مناسبات رانتی با یک نظام تصمیم‌گیری کوته‌نگر، شتاب زده و با اعتناء اندک و ناچیز به ملاحظه‌ی کارشناسی روبرو هستیم. بنابراین باید باب فرهنگ را از منظر توسعه باز کنیم؛ به دلیل اینکه در تلقی‌های مسلطی که عزیزان از مسئله‌ی فرهنگ دارند کل ماجرای فرهنگ را از کانال موعظه دنبال می‌کنند. یکی از علت‌های اینکه عنوان فرعی «کتاب فرهنگ و توسعه» را در هم تنیدگی وجوه ذهنی و عینی حیات جمعی گذاشته‌ایم، به این مسئله برمی‌گردد که اگر موعظه‌ها ما به ازاء عینی در مناسبات اقتصادی، اجتماعی و بستر نهادی نداشته باشند، مؤعظه‌ها به ضد خودش تبدیل می‌شوند و بجای اینکه اعتلاء بخش باشند ابزار انحطاط می‌شوند.

استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان این که جزئیات بسیار مهمی در این قضیه وجود دارد، گفت:  امیدواریم اگر باب گفتگوهای جدّی باز شود، حکومتگران گرامی متوجه شوند اگر از منظر فرهنگ خلاقیت، موّلد بودن، اهمیت دادن به مفید بودن را ترویج کنیم، در کادر نهادی جامعه به یک سمت می‌رود و اگر فرهنگ مسلّطی که از طریق بستر نهادی تشویق می‌شود دزدی و کلک زدن، ربا خوردن، پنهانکاری را زرنگی تلقی کند، جامعه به سمت دیگری می‌رود.

وی گفت: اگر عنصر فرهنگ به نحو بایسته و در کادر مسئله‌ی توسعه مورد توجه قرار بگیرد، برای تصمیم‌گیران کشور مشخص می‌شود که کانال اصلی فرهنگ‌سازی در نظام حیات جمعی و طرز نگاه آن ها برای اداره‌ی جامعه چیست و به سمت چه دانش‌ها و مهارت‌هایی می‌روند و از سمت چه دانش‌ها و مهارت‌هایی فاصله می‌گیرند. اگر فرهنگ مسلّط غیر مولّد باشد آنگاه کشور انحطاط تجربه خواهد کرد ولو اینکه در موعظه‌ها زیباترین و عالی‌ترین و متعالی‌ترین حرف‌ها را بزنیم و بشوند. در این زمینه ما با همدیگر بحث می‌کردیم و اینکه برای فهم عالمانه‌ی فرهنگ بویژه در نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی کشور و از طریق آنها در بخش‌های وسیعی از جامعه با خلأ‌های اندیشه‌ای بزرگ روبرو هستیم، نه به نحو بایسته تکلیف ما با مفهوم فرهنگ روشن است و نه فهم عالمانه‌ای از روابط علت و معلولی درباره اینکه به سمت فرهنگ متعالی می‌رویم یا به سمت فرهنگ مبتنی بر انحطاط می‌رویم، داریم. و نه شاخص‌ها و مقیاس‌های شاخص و اندازه‌گیری در این زمینه مضمون و خصلت توسعه‌ای دارد.

به گزارش جماران دکتر فرشاد مومنی در ادامه مراسم رونمایی از کتاب «فرهنگ و توسعه» گفت: دکتر راغفر در این زمینه نقش موثری داشت. تعداد قابل توجه‌ای از مقاله‌های ممتازی که در سطح دنیا مورد توجه قرار گرفته بود که مسئله‌ی فرهنگ را از زاویه‌ی توسعه نگاه می‌کرد توسط آقای دکتر راغفر معرفی شد. ما همیشه مرهون بهره‌مندی از ذخیره‌ی دانایی ایشان هستیم.

وی گفت: در جامعه شناسی توسعه در این زمینه بحث‌های بسیار خارق العاده‌ای وجود دارد که چرا موعظه‌های ما مؤثر نمی‌شوند. در مقدمه‌ی کتاب اشاره کردیم و گفتیم اگر منادیان ارزش‌ها چون به خلوت می‌روند کار دیگر کنند موعظه‌ها بی‌اثر و به ضد خودش تبدیل می‌شود. شش چیز فرموله در این زمینه در جامعه‌ شناسی توسعه وجود دارد که در سی سال گذشته یکبار در این زمینه آن ها را ندیده‌ایم. اگر واقعاً از انحطاط فرهنگی نگران هستید، جامعه شناسی توسعه می‌گوید رفتارهای خودتان را در آینده ببینید. بجای اینکه این و آن را تقبیح کنید یا به کارهاشان نسبت دهید در درجه‌ی اول زمانی که انحطاط فرهنگی پیش بیاید باید طرز عمل منادیان فرهنگ و ارزشها را مورد توجه قرار دهید.

وی گفت: محور بعدی قاعده‌گذاری‌ها است. قاعده‌گذاری‌های شما فرهنگ را شکل می‌دهد، نظام ترجیحات را مشخص می‌کند و معلوم می‌کند از طریق مفت خوارگی یا نوآوری و تلاش بهتر می‌توانید منافع را حداکثر کنید. همه‌ی اینها حساب و کتاب‌های خیلی روشن و موجزی در اندیشه‌ی توسعه دارد. در بحث‌هایی که با دوستان و همفکران گرامی می‌کردیم یک جمع بندی این شد که بزرگترین خطا در نظام قاعده‌گذاری‌های اساسی، حتی زمانی شورای عالی انقلاب فرهنگی هم تشکیل می‌دهند، این است که عموماً کسانی آنجا می‌نشینند که ویژگی مشترک آن‌ها این است که صلاحیت تخصصی بایسته در زمینه‌ی فرهنگ و توسعه و در نسبت سنجی عالمانه بین این دو ندارند. از این رو معلوم است که مسیری را طی می‌کنند ولی جامعه مسیر دیگری را طی می‌کند و در این ماجرا هم توسعه‌ی کشور قربانی می‌شود و هم فرهنگ کشور رو به انحطاط می‌گذارد. بر این اساس ما می‌خواستیم بگوییم در ذخیره‌ی دانایی بشر در نسبت سنجی بین فرهنگ و توسعه اینکه چگونه حیات مادی را سامان داده می شود؛ حیاتی‌ترین عنصر در شکل‌گیری فرهنگ‌های خاص است.

دکتر مومنی گفت: اگر در بورس را باز کردید برای اینکه با سوداگری و خرید و فروش ماجرای بهره مند شدن سامان پیدا کند نباید انتظار داشته باشید فرهنگ با حساب و کتاب خرج کردن جایگاه پیدا کند و فرهنگ دورنگری و آینده سازی، وقت شناسی و مسئولیت شناسی موضوعیت پیدا کند، احساس تعلق خاطر به جامعه پدید بیاید، طرف برای عزّت نفس خودش اهمیت قائل باشد. در جامعه‌ای که فرهنگ مسلّط از طریق قاعده‌گذاری‌های ضد توسعه‌ای و مشوّق مفت خوارگی به سمت سوداگری و دلالی و رباخوری و… می‌رود، دیگر آرمان خواهی و عدالت طلبی مضحکه می‌شود به دلیل اینکه ما به ازاء عینی وجود ندارد، فرهنگ استقلال طلبی و اتکاء به خود و چیزهایی از این قبیل به حاشیه می رود. ما می‌خواستیم کسانی که برای جامعه در سطح حوزه‌ی عمومی و نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی دلسوز هستند را به این نکته توجه دهیم اینکه مدام مقررات بگذارید اگر مقررات گذاری که در شورای انقلاب فرهنگی نسبتی با طرز اداره‌ی روزمره‌ی مردم نداشته باشد، مبنای تنظیم روابط نمی‌شود و به شکل‌های مختلف دور زده می‌شود.

دکتر مومنی گفت: نکته‌ی کلیدی اینکه اینها همه در تسخیر علم قرار دارند و اگر عزیزان راه را باز کنند برای اینکه از موضع علم و توسعه و عزّت جامعه و اعتلاء بخشی کیفیت زندگی مردم به مسئله نگاه کنید، آنگاه معلوم می‌شود چگونه خطاهای فاحش می‌کنیم و زمان را از دست می‌دهیم، منابع انسانی و مادی را تلف می‌کنیم و الگوی مسلّط بجای اینکه به سمت همکاری و اعتماد و اعتلاء بخشی قرار گیرد به سمت ستیز و حذف و خشونت و بی‌اخلاقی میل می کند.  آنچه اکنون در طرز عمل ساخت سیاسی کشور تا حدودی سکه‌ی رایج شده و با وضوح بیشتری مشاهده می‌شود. بنابراین پیام اصلی کتاب این بود که بحث‌های مربوط به فرهنگ را در کادر توسعه قرار دهیم و ثانیاً از علم مدد بگیرید که به شیوه‌ی عالمانه ماجرایش سامان داده شود. در غیر این صورت آقای راغفر اشاره کردند که میزان سرقت، بزهکاری اطفال، جرم و جنایت و انواع ناهنجاری‌ها در ده ساله‌ی اول انقلاب در مقایسه‌ی با سه دهه بعد ناچیز است و با لحاظ کردن همه‌ی متغیرهای کنترلی در دوره‌ی تعدیل ساختاری متوجه می شویم که تمام بزهکاری‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی جهش پیدا کرده‌اند.

استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت در سال ۱۹۲۰ کینز می‌گوید: اگر بخواهید از طریق شوک درمانی و سیاست‌های تورم زا برای دولت و رانت جوها کسب درآمد کنید تلقی مسلّط از زندگی، تلقی کازینویی می‌شود. تو با این کار جامعه را به قمارخانه تبدیل می‌کنی. درست صد سال پیش جان مینارد کینز از دل مشاهده‌هایی که در جنگ جهانی اول مستقیماً داشت این حرف را زد. به دلیل اینکه آنها این موقعیت را داشتند که انگلستان معرکه‌ی نبرد بود و دیدند زمانی که نظام سیاستگزاری خطا می‌کند و قاعده‌گذاری‌ها را به سمتی می‌برد که با رانت و ربا و فساد سهل انگارانه برخورد می‌کند، مناسبات اجتماعی هم لطمه می بیند. و اگر از دل این مسئله به رابطه‌ی فرهنگ و توسعه نگاه کنید، پیش خودمان فکر می‌کنیم اینها موضوعاتی هستند که می‌توانند مبنای گفتگوهای بسیار سازنده در سطح ملّی باشند. بجای اینکه مسائل درجه چندم با افراد درجه چندم در رسانه‌های همگانی سکه رایج شود بحث‌های بنیادی را مطرح کنید.

وی گفت: زمانی که مفت خوارگی را قاعده‌ی مسلّط می‌کنید و نظام پاداش دهی در آن چارچوب تعریف می‌شود، به یکباره در ربع اول قرن بیست و یکم که قلّه‌ی دستاوردهای علمی و فنی است ایران از نظر طرز مواجهه با عدم اطمینان‌هایی که منشأ طبیعی دارند، نسبت به چند صد سال پیش پس افتاده است. اینها چیزهای بنیادی هستند که متأسفانه اصلاً در گفتگوها و قاعده‌گذاری رسمی به دلیل اینکه فهم نظری در حد نساب وجود ندارد، مورد توجه قرار نمی گیرد.

دکتر مومنی ادامه داد: در سازمان برنامه مطالعه‌هایی وجود دارند که به طور رسمی انتشار پیدا کرده‌اند. در تئوری‌های توسعه می‌گویند زمانی توسعه موضوعیت پیدا می‌کند که جامعه برای حل و فصل عدم اطمینان‌های با منشأ طبیعی حداقل، قابلیت را پیدا کند و بعد از اینکه آن حل و فصل شد جامعه شکل می‌گیرد و بعداً عدم اطمینان‌های با منشأ تعاملات اجتماعی موضوعیت پیدا می‌کنند که قاعده‌گذاری‌ها و ترتیبات نهادی بیشتر به آن سمت متوجه می‌شوند. در نخستین گزارش ملّی فقر و نابرابری که در ایران منتشر شده اشاره شده که در جهان ۴۲ نوع عدم اطمینان با منشأ طبیعی وجود دارد مانند سیل، زلزله و… که از ۴۲ نوع ۳۴ نوع آن در ایران فعال است.

وی گفت: زمانی که به مفت خوارگی، پاداش می‌دهید و افراد را به گونه‌‌ای تربیت می‌کنید که می‌خواهند یک شبه ره صد ساله را بروند، با ناهنجاری مختلفی مواجه می شویم. زمانی که مناسباتی ایجاد می‌کنید منطق انباشت در همه‌ی عرصه‌ها دچار آشفتگی می‌کند معلوم است ناهنجاری سکه‌ی رایج می‌شود. بحث سر این است که شما به تولید فناورانه‌ی توسعه‌گرا که بزرگترین رکن شکل دهنده‌ی فرهنگ است توجه نمی‌کنید، بی‌سابقه‌ترین سطوح تجربه‌ شده‌ی صنعت زدایی در دو دهه‌ی گذشته اتفاق افتاده تا امروز یک مقاله درباره‌اش نوشته نشده و یک بحث جدّی در سطح عمومی و قاعده‌گذاری درباره‌اش مطرح نشده است.

این صاحب نظر اقتصاد ایران ادامه داد: زمانی که با بحران انباشته‌ی عدم اطمینان‌ها با منشأ طبیعی مواجه می شوید وقتی که رانت و فساد همه جایی شد آنگاه می‌بینید حتی منابعی که صرف مبارزه با سیل می‌شود هم کارکرد خودش را از دست می‌دهد. مطالعه‌ای داریم که به همّت زنده یاد استاد فقید دکتر حسین عظیمی سازماندهی شد و مجموعه‌ی مقاله‌هایش هم وجود دارد، در آنجا نشان داده شد از سال ۱۳۶۸ به بعد به موازات اینکه ایران به نحو جنون آمیز و بی‌ضابطه ای سدسازی را در دستور کار قرار داده، هم تعداد وقوع سیل افزایش پیدا کرده و هم آسیب پذیری جامعه در برابر سیل افزایش پیدا کرده است. چگونه می‌توان با پدیده‌هایی که جلوی چشم هستند و در اسناد رسمی هم وجود دارند بی‌اعتناء برخورد کرد؟ عین این مسئله در مورد عدم اطمینان‌های با منشأ تعاملات انسانی هم وجود دارد.

وی گفت: درباره الگوی رابطه مردم با مردم، مردم با حکومت، حکومت با مردم بیش از اینکه بحث، سیاسی باشد فرهنگی است. در آنجا می‌توانید با جزئیات نگاه کنید مهمترین متغیر که وضعیت عدم اطمینان‌های با منشأ تعاملات انسانی را می‌سنجند که رابطه‌ی مردم با مردم، مردم با حکومت، حکومت با مردم را مشخص می‌کند، وضعیت امنیت حقوق مالکیت است. اکنون مطالعه‌هایی در اختیار داریم که می‌گویند طی سه دهه‌ی گذشته به طرز بی‌سابقه‌ای با هر متر و معیاری که اندازه‌گیری شده با سقوط امنیت حقوق مالکیت روبرو هستیم. وی این بازتاب رشد دادن فرهنگ مفت خوارگی است در این شرایط کل فرهنگ و هنجارها هم موعظه کردن تنزل می یابد.

دکتر مومنی که در مراسم رونمایی از کتاب فرهنگ و توسعه سخن می گفت، اعلام کرد: ما می‌خواهیم صمیمانه و مشفقانه امیدوار باشیم انتشار آثاری که به مسئله‌ی فرهنگ از منظر توسعه نگاه می‌کند، به نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی و به دلسوزان در حیطه‌ی عمومی کمک کند تا مسائل اصلی را عمده و مطرح کنند. اکنون مسائل اصلی که رسانه‌ها ترویج می‌کنند عموماً مسائل مربوط به رانت جوها و رباخورها و دلال‌ها است. مسائل حیاتی مردم کاملاً در حاشیه است.

وی گفت: مسئولان کشور با نهایت حسن نیّت در شرایط کرونا بیش از ده بار در سطوح خیلی بالا گفتند ما به مردم گرامی آرامش می‌دهیم که به اندازه‌ی کافی جنس وارد کرده‌ایم. زمانی که در کشور فقر بیداد می‌کند و بخش بزرگی از جمعیت شغل خود را از دست داده‌اند این حرف نه تنها اطمینان بخش نیست بلکه نیروی محرکه‌ی غضب می‌شود. چگونه به این مسئله توجه ندارید که از ظهور مفهوم تقاضای مؤثر نزدیک ۹۰ سال می‌گذرد. اینکه جنس باشد لازم هست اما به هیچ وجه کافی نیست و مردم باید بتوانند آن را تأمین کنند و شما درباره‌ی اینکه ما وارد کرده‌ایم حرف می‌زنید ولی درباره‌ی اینکه سازوکارهای کسب درآمد برای بخش بزرگی از جمعیت دچار فاجعه شده توجه نمی‌کنید.

وی گفت: در زیر مجموعه‌ی سازمان برنامه و بودجه گزارش منتشر کرده و می‌گوید ویژگی مشترک ۸۹ درصد فقرای ایران این است که شاغل‌اند و فقیرند؛ یا شاغل سابق‌ یا لاحق هستند. زمانی که فرهنگ مسلّط فرهنگ تولید فناورانه و خلاقیت و شکوفایی و ابتکار نیست حتی شغل ایجاد کردن هم از کارکرد می‌افتد. شغلی ایجاد می‌کنید که در سطح فردی قادر به رفع فقر نیست و در سطح اجتماعی هم قادر به حداقل سازی عقب افتادگی و وابستگی نیست؛ بدین معنا این شغل مضمون توسعه گرا ندارد. بنابراین بحث سر این است که فرهنگ، سیاست و ملاحظه‌های اجتماعی باید در پرتوی توسعه دیده شوند. شما به عنوان اینکه می‌خواهید به فقرا کمک کنید فرهنگ سفله پروری و مفت خوارگی را ترویج می‌کنید؛ معلوم است که نتیجه نمی‌دهد.

دکتر مومنی گفت: ما محاسبه کردیم و متوجه شدیم با استاندارد GDP و جمعیتی که ایران دارد میزان منابعی که در ایران توسط کل حکومت صرف امور رفاه می‌شود بسیار فراتر از میانگین جهانی است. اما چرا تا این حد این منابع ناکارآمد است؟ به این دلیل بجای اینکه اشتغال مولّد فناورانه که عزّت نفس ایجاد می‌کند و ذخیره‌ی دانش ضمنی و آنچه قابلیت‌های همکاری را افزایش می‌دهد.. می‌خواهد با سفله پروری ماجرا فیصله پیدا کند. شما با ارز با هزینه تأمین نیازهای مردم را جهش می‌دهید، با طمع‌های فاسد و ضد توسعه‌ای به یکباره می‌بینید برای مردم در بعضی از زمینه‌ها داروها تا سه برابر افزایش پیدا می‌کند. شما که قدرت کنترل قیمت گذاری‌های دلبخواه را هم ندارید زمانی که از طریق شوک‌های قیمتی می‌خواهید برای خودتان کسب درآمد کنید، معلوم است که مردم را قربانی دلال‌ها و رباخورها و رانت خورها می‌کنید.

وی گفت: بحث سر این است که چند بار باید این آزمون‌ها تکرار شوند تا عزیزان به جمع بندی برسند. شما بازی با نرخ ارز را سی سال است که دنبال می‌کنید. کاش حساب و کتابی در کار بود و فقط مسئولان کشور به حرف‌های هفته‌ی گذشته‌ی رئیس بانک مرکزی توجه می کردند که البته بنا به ملاحظه‌هایی درباره‌ی دوره‌های خاص صحبت می‌کنند. درباره‌ی کل دوره‌ای که دولت از کانال طمع بهره مندی رانتی به اسم کنترل نرخ ارز باب فساد و اتلاف منابع به نام مدیریت نرخ ارز باز کردند و در بازار سیاه ارز تزریق کردند رئیس بانک مرکزی می‌گوید هدف ما کنترل نرخ ارز بود، در این زمینه حدود ۲۸۰ میلیارد دلار منابع تلف کردیم. اما درباره‌ی نتیجه‌اش صحبت نمی‌کند. من می‌گویم شما نتیجه‌اش را هم بگویید که نزدیک ۳۰۰ میلیارد دلار منابع بین نسلی کشور را تحت عنوانی مجعول به بازار ریختیم. واقعاً بازار را هم لجن مال کردند و بازار برای خودش آبرویی داشت آن هم از بین بردند نتیجه‌اش این شده که تحت این عنوان می‌خواستند ارز کنترل شود در این دوره‌ی سی ساله قیمت ارز بیش از ۲۳۰۰ برابر شده است. این منابع را  صرف کردید و اکنون می‌گویید چقدر خطا بوده است. همان کسی که می‌گوید خطا بوده کمک می‌کند تا ارز تخصیص یافته به نیازهای حیاتی مردم جهش پیدا کند. مرکز پژوهش‌ها گزارشی می دهد و خواستار بالابردن این قیمت می شود؛ چیزی که تماماً برآمده از طمع درآمدی است.

به گزارش جماران دکتر فرشاد مومنی که در مراسم رونمایی از کتاب «فرهنگ و توسعه» سخن می گفت، متذکر شد: از کانال طمع درآمدی که نگاه کنید، متوجه می شوید که از زمانی که از سال ۶۸ و ۶۹ این بازی شروع شده بدهی‌های دولت و شرکت‌های دولتی تاکنون چه سرنوشتی پیدا کرده است. چقدر باید این جامعه گزیده شود تا عزیزان یاد بگیرند چه چیزی به چه چیزی مربوط است و چه چیزی به چه چیزی مربوط نیست. زمانی که باب مفت خوارگی را باز می‌کنید آسیب پذیری در برابر عدم اطمینان‌های با منشأ طبیعی مانند سیل و زلزله افزایش پیدا می‌کند. از نظر امنیت حقوق مالکیت و از نظر وابستگی‌های ذلّت آور به دنیای خارج اوضاع این گونه است.

دکتر مومنی متذکر شد: با آنکه انقلاب با شعار استقلال سامان پیدا کرده بود، تولید فناورانه‌ی مدرن را به حاشیه می‌رانید و منابع دلال‌ها و رباخورها را اصل می‌کنید و زمانی که انقلاب انفورماتیکی و ارتباطی هم اتفاق می‌افتد و دائماً برای جامعه خلق نیاز می‌کند اگر قادر به تولید نباشید باید از خارج بیاورید و اگر از خارج آوردن عادت شد آسیب پذیر می‌شوید و آنها از آسیب پذیری شما به نفع خودشان حسن استفاده می‌کنند و به نفع ملت ما سوء استفاده می‌کنند.

وی گفت: در پنج سال گذشته بیش از پنجاه بار گفتیم سیاست‌ها را اصلاح کنید ما تضمین می‌دهیم تحریم کننده‌ها تجدید نظر خواهند کرد برای اینکه آنها جشن می‌گیرند از غفلت‌های وحشتناکی که در سایه‌ی رواج فرهنگ مفت خوارگی در کشور ایجاد شده است. ما را به دنیای خارج وابسته کردید و این وابستگی برای ما آسیب پذیری ایجاد کرده است. این آسیب پذیری دولت و ملّت را رنج می‌دهند. در اینجا منظور از دولت حکومت است نه فقط قوه‌ی مجریه که باز این لفظ‌ها در زد و خوردهای باندی و جناحی بیفتد.

دکتر مومنی در پایان تأکید کرد:  بنابراین بحث سر این است که می‌گوییم شما برگردید و به مسئله‌ی فرهنگ از زاویه‌ی توسعه نگاه کنید در آن صورت می‌توانیم شاهد دگرگونی‌های بنیادی باشیم.

دکتر راغفر: چگونه فرهنگ سیاسی توسعه نایافتگی و فقر می آفریند

به گزارش جماران؛ دکتر راغفر در یک نشست مجازی از موسسه دین و اقتصاد، به مناسبت رونمایی از کتاب «فرهنگ و توسعه»، گفت: این کتاب که با ترجمه دکتر فرشاد مؤمنی و فریبا مؤمنی از سوی نشر نهادگرا منتشر شده است به موضوع پر اهمیت و کمتر پرداخته شده  فرهنگ در توسعه‌ی کشور می پردازد و مؤلفین مقالات ترجمه شده افراد بسیار شناخته شده‌ای در حوزه‌ی رابطه‌ی فرهنگ و توسعه هستند که به نقش فرهنگ در توسعه‌ی اقتصادی و اجتماعی کشورها توجه می‌کنند.

دکتر راغفر گفت: اینکه چرا جامعه‌ی ما مصرف‌گرا است و چرا فاصله‌ی طبقاتی هولناکی در جامعه رقم خورده است، قطعاً به نقش فرهنگ به معنای عام و در واقع نظام بازنمایی و تشخص جامعه برمی‌گردد. به اینکه نظام بازنمایی عملاً گفتمان متناسب با خودش را تشویق و ترویج می‌کند. به همین دلیل ما یک جامعه‌ی به شدت آسیب خورده از فرهنگ مصرف گرایی هستیم. سرمایه‌هایی که باید به سمت تولید هدایت و اشتغال در جامعه هدایت شوند، مصروف واردات کالاهای بسیار گران قیمت لوکس می‌شوند.

وی گفت: این گونه نیست که فقط گروه‌هایی که صاحب ثروت‌های باد آورده هستند عامل این وضعیت باشند؛ این وضعیت به فرهنگ نظام سیاسی برمی‌گردد که چگونه ظرفیت‌ها را ترویج و تشویق می‌کند. ما می‌بینیم مصرف کالاهای لوکس در جامعه ترویج و تشویق می‌شود و بدین معنا نظام سیاسی ما آنها را ترویج و تشویق می‌کند.

استاد اقتصاد دانشگاه الزاهرا گفت: آنچه در الگوهای فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی و قوانین و مقررات کاملاً مشهود است؛ نشان می دهد که قوانین و مقررات منبعث از فرهنگ سیاسی هستند که مروّج واردات است و به شدت تولید را تنبیه می‌کند. بنابراین ملاحظه می‌فرمایید نقش فرهنگ چگونه می‌تواند تخصیص منابع در جامعه کمک کند و چگونه می‌تواند خشونت را در جامعه ترویج کند.

دکتر راغفر با بیان این که رشد نابرابری‌ها اصلی‌ترین منشأ رشد فقر است، گفت: رشد فقر کمرشکن موجب رشد ناامنی در جامعه می‌شود و رشد ناامنی اشکالی به خودش می‌گیرد که یکی از آنها رشد خشونت در جامعه است. جامعه‌ای که درگیر خشونت می‌شود امکان بر هم افزایی ظرفیت‌های موجود را ندارد و به همین دلیل هست که می‌بینیم رشد اشکال مختلف ناهنجاری‌های اجتماعی، خشونت، جرم و جرائم، طلاق، اعتیاد، خودکشی و فرار سرمایه را شاهد هستیم. همه‌ی اینها متأثر از فرهنگ مسلّط در جامعه است.

این صاحب نظر سیاست های کاهش فقر و نابرابری ادامه داد: در دهه‌ی اول انقلاب جامعه تحت فشار و تحریم‌های بسیار گسترده‌ی خارجی هست، به نحوی که درآمدهای ارزی کشور به شدت تحت تأثیر قرار می‌گیرد، اما فرهنگ سیاسی در این دوره به نحوی است که توجه بسیار جدّی به استعمار زدایی از جامعه دارد، توجه به گروها و طبقات محروم دارد و می‌کوشد علی‌رغم همه‌ی محدودیت‌ها فرصت‌های رشد را برای همه‌ی جامعه فراهم کند. قانون اساسی فرصت‌های برابرساز در جامعه را تعریف کرده که از جمله‌ی آنها آموزش و پرورش رایگان و عمومی و اجباری است. بدین معنا اگر یک کودکی در سن تحصیل در خیابان باشد زمانی که باید در مدرسه باشد، جرم محسوب می‌شود. به همین دلیل در کشورهای صنعتی که این فرهنگ حاکم هست اگر کودکی در سن تحصیل در زمان فعالیت مدارس در خیابان باشد، پلیس او را دستگیر می‌کند و خانواده‌ی او را می‌خواهد که چرا این کودک در خیابان است، اما ما می‌بینیم آموزش و پرورش اجباری در جامعه‌ی ما اصلاً معنا ندارد و به همین دلیل یک جمعیت بزرگ از کودکان کار در جامعه شکل می‌گیرند. چیزی که ناشی از نابرابری‌های عمیقی است که در نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی از ناحیه‌ی سیاستگزاران پدید می آید؛ سیاستگزارانی که آلوده‌ی اشرافیت و زندگی‌های طبقاتی بسیار پر مصرف و مصرف‌گرا شده‌اند.

به گزارش جماران دکتر راغفر  که در مراسم مجازی رونمایی از کتاب «فرهنگ و توسعه» در موسسه دین و اقتصاد سخن می گفت، با بیان اینکه فرهنگ سیاسی در کشور متأثر از فرهنگ مصرف‌گرایی است، متذکر شد: در جامعه امروز نابرابری‌ها قبیح محسوب نمی‌شوند، بلکه کسانی که می‌توانند به فرصت‌های نابرابر بالاتر دست پیدا کنند ضمن اینکه از زندگی برخوردارتری منتفع می‌شوند، در در حفظ ظرفیت‌های خویش می‌کوشند و طبیعی است کسانی که در درون قدرت قرار دارند سعی می‌کنند ظرفیت‌ها را حفظ کنند و وضعیت موجود را باز تولید کنند. مرتب کسانی که سیاستگزاری می‌کنند این گونه عمل می کنند و فرهنگ سیاسی ما می‌رود به سمت اینکه نابرابرها را تثبیت و باز تولید کند. طبیعی است که در این فرایند بخش بزرگی از جمعیت قادر به دسترسی به فرصت‌های برابر نیستند. فرصت‌های برابر تصریح شده در قانون اساسی مثل آموزش و پرورش رایگان، دسترسی به خدمات سلامت رایگان، تقریبا به طور کاملاً تعطیل می‌شود.

وی گفت: بنا به تعهدات قانون اساسی ارائه‌ی شغل در جامعه برای همه یک حق همگانی است. این بخشی از فرهنگ سیاسی است و تعهدات حاکمیت را نسبت به شهروندان نشان می‌دهد. بنابراین نقش فرهنگ بسیار تعیین کننده است در اینکه آیا یک کشور توسعه یافته یا توسعه نیافته خواهد بود؟ طبیعتاً نقش فرهنگ سیاسی و نظام سیاسی در شکل بخشی به فرهنگی که بتواند فرصت‌های عادلانه و برابر را برای همه‌ی شهروندان فراهم کند نقش بسیار تعیین کننده و کلیدی است.

دکتر راغفر با طرح این سوال که چرا جامعه‌‌ی ایرانی یک جامعه‌ی مصرف گراست و اصولاً منافع چه کسانی از این طریق تأمین می‌شود، گفت: برای پاسخ به این سوال نخست باید توجه کرد که این وضعیت برآمده از نقش رسانه‌ها و نظام آموزشی رسمی و غیر رسمی است و توجه به اینکه نظام‌های آموزشی چه نقش تعیین کننده‌ای در انتظارات افراد در جامعه ایجاد می کند، اهمیت زیادی دارد. در بسیاری از کشورهایی که بسیار توسعه یافته هستند فرهنگ سخت کوشی، تلاش و کار فرهنگ اصلی و غالب هست و فرهنگ صرفه جویی و پس انداز همزمان می‌تواند ذخیره‌های لازم را برای انباشت سرمایه و سرمایه‌گذاری‌های بعدی فراهم کند. جامعه‌ای که جامعه‌ی مصرف گرا هست و اصولاً از طریق کالاهای مصرفی لوکس وارداتی تأمین و تغذیه می‌شود، قادر به پس انداز کافی نیست و از این رو انباشت سرمایه و سرمایه‌گذاری کافی صورت نمی‌گیرد و به تبع آن اشتغال شکل نمی‌گیرد و پیامدهای ناشی از فرهنگ مصرف گرایی دامن‌گیر کل جامعه می‌شود. این اتفاقی است که متأسفانه در تاریخ معاصر حداقل از ۲۰۰ سال گذشته شاهد آن هستیم.

این تحلیل گرا اقتصاد ایران تصریح کرد: نظام آموزشی ما هم عملاً ترویج کننده‌ی همین رشد فرهنگ مصرفی بوده است. به همین دلیل کار و تلاش و سخت کوشی کمتر مورد تأکید و توجه بوده است. همزمان منزلت اجتماعی بخش قابل توجه‌ای از فرصت‌های نابرابر در جامعه رقم زده است. اینکه مردم چه مصرف می‌کنند و بر اساس مصرفی که انجام می‌دهند جایگاه آن‌ها در جامعه تعریف می‌شود؛ بخصوص در جامعه‌ای که نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی به شدت عمیق و گسترده می‌شود، طبقات محروم جامعه برای ابراز هویت خودشان سهل‌ترین کاری که می‌توانند انجام دهند، آراستن ظاهری خویش است. بنابراین مسئله‌ی مصرف و مصرف‌گرایی ابزاری می‌شود برای معرفی خود در جامعه به غیر آنچه هست. اینکه ما تلاش کنیم خودمان را در جامعه متناسب با ارزش‌های مصرفی نشان دهیم، بنابراین اگر کسی لباس برند بپوشد یا آرایش خاصی انجام دهد حکایت از این دارد که او متعلق به طبقه‌ی مخصوص در جامعه است و این موضوع سبب شده مصرف تظاهری در جامعه شکل بگیرد و این آن چیزی است که باعث می شود افراد برای تظاهر در جامعه خودشان را به وسایلی می‌آرایند که آنها را متعلق به طبقه‌ای متفاوت از آنچه هستند نشان می‌دهد.

وی گفت: این مسئله در طول دوره‌های تاریخی در کشورهای صنعتی و در حال توسعه، از جمله در کشور خود ما مصداق داشته است. از جمله آن نوع خودرویی است که افراد سوار می‌شوند یا منطقه‌ای است که در آن زندگی می‌کنند. به همین دلیل ما شاهد نوعی طبقاتی شدن فضای شهری می‌شویم. گروه‌هایی که در مناطق محروم جامعه هستند در گذشته در همسایگی و نزدیک طبقات ثروتمند زندگی می‌کردند، اما به تدریج وجه متمایز ساختن افراد ثروتمند باعث می‌شود، آنها حتی منطقه‌ی جغرافیایی خودشان را تغییر دهند. از این رو می‌بینیم شهرهای بزرگ و کلان شهرها بخصوص شهرهای کشورهای در حال توسعه بویژه خود شهر تهران به عنوان سمبل و نشانه‌ای از کلانشهر بزرگ کشور کاملاً طبقاتی است. مظاهر طبقاتی این شهر را از چهره‌ی شهر و نوع ساختمان‌ها و خیابان بندی‌ها و فضاهای سبز می‌توانیم مشاهده کنیم و وقتی افراد همواره نمی‌توانند تمایزها را در درون طبقه‌ی خودشان به رخ هم بکشند، برای افراد ثروتمند خودروهای لوکس ابزارهایی می‌شوند برای اینکه خودشان را از همسایه‌ی ثروتمند دیگرشان متمایز کنند. از این رو الگوهای مصرفی در جامعه ترویج و تشویق می‌شوند. در حالی که وقوع این وضعیت بدون مساعدت نظام سیاسی اصلاً امکان پذیر نیست.

به گزارش جماران دکتر راغفر در ادامه مراسم رونمایی از کتاب «فرهنگ و توسعه» می گفت، در ادامه به بررسی رویکردها و نظریه های کلی در تحلیل توسعه یافتگی و توسعه نایافتگی پرداخت و توضیح داد: در مورد اینکه توسعه بر چه عوامل تعیین کننده‌ای مبتنی است، چهار فرضیه‌ی عمده مطرح شده است که یکی از این فرضیه‌ها فرضیه‌ی جغرافیا است. این فرضیه با نشان دادن موارد نقض آن عملاً منتفی شده است. نمونه‌های متعددی را در حال حاضر دنیا نشان می‌دهند از جمله‌ی آنها الگوی کره‌ی شمالی و کره‌ی جنوبی هست که علی‌رغم اینکه در یک منطقه‌ی جغرافیایی مشابه قرار دارند اما تفاوت‌های خیلی جدّی در توسعه داشتند.

دکتر راغفر عامل یا فرضیه‌ی دوم را به عنوان فرضیه‌ی تعیین کننده در توسعه‌ی اقتصادی کشورها، مسئله‌ی بخت یا Chance دانست و اینکه بعضی از کشورهایی که توسعه یافته‌اند بخت‌های تاریخی نصیب آن‌ها شده و از این فرصت استفاده کردند و زمینه‌های توسعه‌ی خودشان را فراهم کردند. این فرضیه هم با نشانه‌هایی از نقض آن‌ها در تاریخ توسعه کنار گذاشته می‌شود.

وی گفت: فرضیه‌ی سوم، فرضیه‌ی فرهنگ است. عامل فرهنگ بسیار تعیین کننده‌ در توسعه‌ی اجتماعی و اقتصادی کشورها بوده و از جمله‌ اشاره می‌کند که بعضی از کشورهای اسلامی مثل مصر به دلیل انسداد فکری ناشی از باورهای دینی در این کشور زمینه‌ها یا فرصت‌های توسعه را از دست داده‌اند. این مسئله هم با ارائه‌ی شواهد متعدد تاریخی رد می‌شود که فرهنگ به عنوان مؤثرترین عامل در توسعه‌ی اقتصادی کشورها مطرح بوده است.

استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا ادامه داد: چهارمین فرضیه، فرضیه‌ی توسعه‌ی نهادی هست و نقش نهادها را در توسعه نشان می‌دهد. البته در تعریفی که از نهادها می‌شود با توجه به دسته بندی نهادها و اینکه نهادهای رسمی داریم که شامل قوانین و مقررات هستند و نهادهای غیر رسمی که ارزش‌ها و هنجارها یا به تعبیر عام‌تر فرهنگ را تشکیل می‌دهند، باید دقت کرد. البته عامل دیگر هم قیود اجرایی و یا ظرفیت‌های سازمانی در توسعه‌ی اقتصادی کشورها هست.

وی گفت: در اینجا نهادهای غیر رسمی یا هنجار و ارزش‌ها نقش بسیار تعیین کننده‌ای دارد. اگر ما جامعه را در سه لایه‌ی خرد، میانه و کلان دسته بندی کنیم در سطح کلان اصولاً به ساختارها پرداخته می‌شود. در سطح میانه نقش نهادها را داریم و در سطح خرد هم رفتار فردی هست که باز هم متأثر از نهادها است. بنابراین نهادها واسطه‌ی بین رفتار خرد و کلان هستند و هر دوی این دو بخش را تحت تأثیر قرار می‌دهند. این نهادها هستند که رفتارهای فردی را تنظیم و کنترل می‌کنند و یا اینکه بر روی رفتارهای کلان اقتصاد و ساختارهای آن تأثیر می‌گذارند. بنابراین نقش نهادها بسیار کلیدی و تعیین کننده است.

وی افزود: نهادهای رسمی شامل قوانین و مقررات و نهادهای غیر رسمی شامل هنجارها و ارزشها یک ارتباط دائمی و مؤثر بر روی هم دارند و یکدیگر را تقویت می‌کنند و از هم تأثیر می‌پذیرند. قطعاً نقش فرهنگ در شکل دهی به سرمایه‌ی اجتماعی نقش بسیار تعیین کننده است. امروزه در بسیاری از مطالعات توسعه این رابطه پذیرفته شده است که نهادها و فرهنگ در شکل دهی به سرمایه‌ی اجتماعی و اعتماد عمومی به معنای اعتماد مردم با یکدیگر و اعتماد مردم به سیاستگزاران و حاکمان نقش بسیار تعیین کننده‌ای در کنترل خشونت و همبستگی اجتماعی ایفا می‌کند. در اینجا نقش فرهنگ بسیار بسیار تعیین کننده است که می‌توان ظرفیت‌های فردی و گروهی را در جامعه بر هم افزا کند و ایجاد فرصت‌های جدیدی در جامعه بوجود بیاورد. این رابطه یا نقش سرمایه‌های اجتماعی و تأثیری که فرهنگ بر شکل دهی این ظرفیت در جامعه تعیین می‌کند در مطالعات بسیار گسترده‌ای بررسی شده است.

دکتر راغفر گفت: از جمله موارد دیگری که نقش فرهنگ بسیار تعیین کننده است، تأثیر آن بر روی نظام‌های آموزشی رسمی و غیر رسمی است. نظام‌های آموزشی به شدت متأثر از فرهنگ مسلط در جامعه هستند. نظام آموزش و پرورش در همه جای دنیا یک نظام سیاسی است بیش از آنچه ابراز می‌شود قرار هست برای تربیت و رشد و شکوفایی ظرفیت‌ها کمک کند در همه‌ی دنیا و ساختارهای قدرت از نظام آموزشی به عنوان یک ابزار کنترل فکر استفاده می‌شود. بنابراین چه در کشورهای صنعتی و به اصطلاح توسعه یافته و چه در کشورهای توسعه نیافته نظام آموزش و پرورش یک نظام سیاسی است و هدف و ابزار اصلی‌اش کنترل است. البته این کنترل از طرق مختلف می‌تواند صورت بگیرد؛ یکی از این ابزارها می‌تواند به شکل زور کنترل را در جامعه امکان پذیر کند. شکل دیگر ابزار کنترل قانون هست که در قالب اراده‌ی حاکمان خودش را نشان می‌دهد یا شکل تکمیل شده‌ی زور هست. شکل سوم ابزار کنترل تطمیع و یا پول است و اینکه چگونه می‌توان با ابزار پول وفاداری خرید و جامعه را کنترل کرد. اما مؤثرترین این ابزارها مسئله‌ی نظام آموزشی است که چگونه می‌تواند با کنترل فکر و ذهن مخاطبین و شهروندان آن‌ها را کنترل کرد. از این رو نقش فرهنگ چه در قالب آموزش‌های رسمی در آموزش و پرورش و یا در آموزش عالی و شرح دروسی که می‌تواند باورهایی در شهروندان ایجاد کند اهمیت دارد.

وی گفت: شهروندان بر اساس باورهای خود رفتار خواهند کرد. اگر قدرت بتواند نظام معرفتی شهروندان را به گونه‌ای تنظیم کند که رفتار شهروندان به تناسب آن گونه باشد که نظام قدرت مایل است، متوجه می شوید که چگونه نقش فرهنگ می‌تواند با کمترین هزینه‌ها به کنترل اجتماعی کمک کند. البته فرهنگ چه به صورت نظام رسمی در قالب مفاد درسی که به دانش آموزان ارائه می‌شود و ذهن و فکر آن‌ها را از این طریق کنترل می‌کند و یا در نظام‌های آموزش عالی، خودش را نشان می‌دهد و همین گونه در ابزارهای تبلیغاتی به عنوان ابزارهای دیگر کنترل فکر و ذهن شهروندان بکار می آید. از جمله‌ی آنها نظام تبلیغات در جامعه هست که می‌تواند توسط رسانه‌های عمومی شکل بگیرد و اینکه الگوهای ایده آل آرمانی را در جامعه تبیین و تفسیر کند.

 

مطلب پیشنهادی

خالی شدن صندوق رای و ناپدید ‌شدن خوشبختی/ یادداشتی بر کتاب زندگی چگونه بود؟

اگر بخواهیم فهرست مطالبات ملی ما ایرانیان را طی دو سده اخیر برشماریم، خواستی همگانی برای آزادی، عدالت و استقلال قطعا در سرلوحه آن قرار می‌گیرد و اگر بخواهیم هدف کسب این مطالبات را مشخص کنیم، نقطه اجماع آنها را در تمنای پیشرفت و توسعه‌یافتگی می‌یابیم و اگر از ما پرسیده شود: «برای چه می‌خواهید توسعه‌یافته باشید؟» مانند همه جوامع انسانی دیگر پاسخ می‌دهیم: «برای خوشبختی». تا این مرحله، صورت مساله بدیهی و روشن و با شناخت‌مان از هویت تاریخی‌مان سازگار و منطبق به ‌نظر می‌رسد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *