مژگان رضائیان اصفهانی*
بیل گیتس در پیامی گفت: «ویروس کرونا به ما یادآوری می کند که ما همه برابر هستیم، صرف نظر از فرهنگ، مذهب، حرفه، وضعیت مالی یا میزان شهرتمان، این ویروس با همه ما به طور یکسان برخورد می کند…».
پیام بیل گیتس طنین زیبایی می داشت اگر این حقیقت تلخ مورد انکار نئولیبرال ها، نیشتر آگاهی را به جانمان فرو نمی کرد که رفتار برابر با نابرابرها عین بی عدالتی است. اینکه بیش از نیمی از مبتلایان به کرونا در شهر شیکاگو سیاه پوست هستند و بیش از ۷۰ درصد کسانی که بر اثر ابتلا به این ویروس جان خود را از دست می دهند از میان این جمعیت بوده اند در حالی که سیاه پوستان تنها ۳۰ درصد کل جمعیت این شهر آمریکا را تشکیل می دهند. کرونا حامل یک تنازع بقای ناعادلانه و حاصل نزاع بی پایان بشر برای مقهور ساختن طبیعت است. داستانی که با سزاواری برای بقا و سازواری زیست انواع با طبیعت وحشی گره خورده است. داستانی که در آغاز تنها اهلی کردن آتش بود تا زبان زیاد دراز نکند و هستی اش را نبلعد، پس به اهلی کردن گیاهان وحشی رسید تا قوت شب اش را فراهم آورد و بعد به اهلی کردن حیوانات و گردآوری دام و گونه ای گرگ تا سگی نگهبان شود برای گله اش و همراهی برای شکارش؛ و اهلی کردن باد تا آسیابش را بچرخاند و گندم اهلی شده اش را آرد کند و یا با تقلا در دام بادبان کشتی اش او را در سودای دست اندازی به آن سوی آبها یاریگر شود، و اهلی کردن آب در پشت سد های بلند تا چراغ خانه اش، اطوی بخارش و تلویزیون اش را روشن سازد و اهلی کردن امواج رادیویی تا مغزها را اهلی کند، و انرژی ویرانگر خفته در هسته اتم تا اهلی نشدگان را در دم خاموش سازد. و با پنی سیلین و واکسن باکتری ها و ویروس ها را اهلی کرد تا قانون انتخاب طبیعی را بر هم زند و از آن پس یگانه گونه ای باشد که مدام رو به ازدیاد و فزونی است حتی این زمان که تولید مثل اش را در میان تمامی گونه ها به حداقل رسانده است. بشر تا هر نقطه طبیعت که توانسته دست دراز کرده و پای گذارده تا اهلی اش کند و این از خطوط جاده هایش پیداست که چون چین و چروکی، چهره طبیعت را فرسوده و مقهور ساخته، بشر این همه را پیشرفت نام نهاد که به گفته گوردن چایلد پیشرفت نزد مورخ می تواند با تکامل نزد جانور شناس برابر باشد و مقصود اش از آن، توفیق در تنازع بقاست. بازماندن آنکه به سزاتر است یک اصل اساسی تکامل است. و آنجا که تنازع به رازی برای بقا بدل می شود، غرور خفته طبیعت اهلی شده مقهور، گاه چون هجمه امر واقع لکان به درون ساحت امر نمادین، شراره می کشد تا بودن گنگ و ناخوانایش را هشدار دهد. بخشی که هرگز فراچنگ نمی آید و از افتادن بر پرده آگاهی می گریزد. و کرونا زاییده همین تنازع بقاست و محصول زیاده روی بشر در اهلی ساختن طبیعت که نامش را پیشرفت گذارده و با سرمایه و تکنیک بدان سرعت بخشیده و با جامه مخملین تمدن زمختی اش را پوشانده. کرونا پیام بلند همین تنازع بقاست تا اگر امروز نه، فردا با جهشی بلند تر، این گونه ای که عادت کرده تا خود را جدا تجربه کند، تا خطری برای جهان به مثابه یک کل باشد، منقرض سازد.
*دانشجوی دکتری علوم سیاسی-مسائل ایران ۲۲/۰۱/۹۹