اثری دیگر از نویسندگان کتاب «چرا ملتها شکست میخورند»، حاوی تصویری بزرگ از چارچوبی که توضیح میدهد آزادی چرا در برخی حکومتها شکوفا میشود و در بعضی دیگر به اقتدارگرایی یا آشوب سقوط میکند – کتابی در مورد نحوه تداوم بخشیدن به حیات پویای آزادی به رغم تهدیدات جدید.
«”راه باریک آزادی” ما را به سفری جذاب از میان قارهها و در دل تاریخ بشر میبرد تا عناصر شکلدهنده به آزادی را کشف کنیم. در این زمانه تحقیقی مهمتر از این نمیتواند وجود داشته باشد، و نه کتابی مهمتر از این کتاب.»
جورج آکرلوف
برنده جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۰۱
«عجماوغلو و رابینسون با ارائه مثالهای تفکربرانگیز از تمدنهایی که موفق شدند یا شکست خوردند یک تحلیل نفسگیر از توازن تعیینکننده و ضروری میان حکومت و جامعه ارائه میدهند. کتاب “راه باریک آزادی” سرنوشتش آن است که در نقشههای بعدی هر سیاستگذار، دانشور، یا شهروند اثری ماندگار و مهم باشد».
اریک برینجولفسون
نویسنده همکار کتاب عصر دوم ماشین
«یکی از بزرگترین متناقضنماهای تاریخ سیاسی بشر گرایشی است که طی ده هزارسال اخیر برای فاصله گرفتن از قبایل بزرگ به سمت توسعه حکومتهای متمرکز و قدرتمند شکل پدیدار شد و به جوامع میلیونی اجازه کارکرد بخشید. ولی یک حکومت قوی را چگونه میتوان با آزادی شهروندانش به سازش رساند؟ این کتاب عظیم پاسخی به این معضل بنیادین ارائه میکند. شما این کتاب را لذتبخش و اندیشهبرانگیز خواهید یافت.»
جارِد دایموند
استاد جغرافیا در دانشگاه یوسی ال آ
و نویسنده کتاب برنده پولیتزر تفنگها، میکروبها، و فولاد
«دو نفر از بهترین دانشمندان علوم اجتماعی جهان کتابی جلیل با بینشها و آموزههایی متراکم نوشتهاند، یک دستاورد راستین. این کتاب از مطالعه تاریخی غنی خود روی توازن ظریف میان حکومت و جامعه استنتاجی تکاندهنده به دست میدهد که هر فرد اندیشمند باید از آن آگاه باشد: آزادی پدیدهای کمیاب و شکننده است که به دشواری در شکاف میان جباریت و آشوب پدیدار میشود.»
جوئل موکیر
نویسنده کتاب فرهنگ رشد
«ما باید چه نگاهی نسبت به چالشهای پیشروی دموکرا سیهایمان داشته باشیم؟ این کتاب درخشان و به موقع چارچوبی ساده و قدرتمند برای ارزیابی اشکال جایگزین حکومت اجتماعی ارائه میکند. این تحلیل به یاد ما میآورد که برای حفظ توازن مناسب میان حکومت و جامعه برای باقی ماندن در “دالان باریک” و اجتناب از سقوط به بیحکومتی یا دیکتاتوری باید هشیار بود.»
بِینت هولمِستروم
برنده جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۱۶
«آزادی آسان به دست نمیآید. بسیاری از ملتها از ناکارآمدی دولتهایشان رنج میبرند و در قفس هنجارها و سنن گرفتارند. دیگران محکوم به لویاتانهای مستبدند. دارون عجماوغلو و جیمز رابینسون در این تصویرسازی بسیار اصیل و سیرابکننده به سیاحت از میان تمدنها در طول اعصار و امصار میپردازند؛ دستاوردی چشمگیر که فقط آنان از پسش برمیآیند و به نظر میرسد قرار است کارنامه درخشان کتاب چرا ملتها شکست میخورند را تکرار کند.»
جین تیرول
برنده جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۱۴
دشوار بتوان آزادی را نظم «طبیعی» جوامع دانست. در بسیاری از دورهها و جوامع، قوی بر ضعیف سیطره داشته و آزادی انسان با سلطه یا از طریق رسوم و هنجارها سرکوب شده است. حکومتها یا بیش از اندازه ضعیف بودند که بتوانند از اشخاص در مقابل تهدیدات حفاظت کنند، و یا بیش از اندازه قدرت داشتند، به صورتی که مردم قادر به حافظت از خویش در مقابل استبداد نبودند. آزادی تنها زمانی پدیدار میشود که جامعه بسیج شده و به صورت فعال در سیاست مشارکت کند و در رقابت با حکومت و فرادستان جایگاه خویش را نگاه دارد.
افسانهای غربی هست که آزادی سیاسی را یک برساخت بادوام معرفی میکند، یک وضعیت باثبات، که در فرآیند «روشنگری» حاصل شد. به گفته نویسندگان کتاب این دیدگاه رویاپردازانه است. بلکه مسیر آزادی دالانی است باریک که تنها با چالش بنیادین و مداوم میان حکومت و جامعه باز باقی میماند. در یک جامعه آزاد قدرت نهادهای حکومتی و فرادستانی که آنها را تحت استیلای خویش دارند پیوسته به مبارزه کشیده میشود. در واقع ظرفیت رقابت با آنها برای آزادی بینادین است. با متحول شدن ماهیت منازعات و نیازهای جامعه نهادهای حکومتی باید مستمرا تکامل یابند و بدین ترتیب توانائی جامعه برای حسابکشی از حکومت و حاکمان باید هماهنگ با ظرفیتهای توسعه یافته دولت بیشتر شود. این دست و پنجه نرم کردن میان حکومت و جامعه خود را تقویت میکند، و موجب میگردد هر به دو طیفی غنیتر از توانائیها برسند تا به حرکت در امتداد دالان ادامه دهند.
با این همه چنین تقلایی همچنین ماهیت شکننده آزدی را به نمایش میگذارد. آزادی مبتنی بر توازن متزلزل میان حکومت و جامعه، میان فرادستان اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی و شهروندان عادی، میان نهادها و هنجارهاست. همان گونه که غالبا در تاریخ روی میدهد همین که یک سمت توازن بیش از اندازه نیرومند شود آزادی رنگ میبازد. آزادی نیاز به بسیج هشیارانه جامعه دارد. اما همچنین محتاج آن است که نهادهای حکومتی پیوسته خود را از نو ابداع کنند تا به چالشهایی بپردازند که میتوانند زمینه آزادی را از بین ببرند.
امروزه ما در بحبوحه عصری از بیثباتیهای ناگهانی زندگی میکنیم. ما بیش از همیشه به آزادی نیاز داریم، و در عین حال دالان آزادی باریکتر و پرمخاطرهتر میشود. از دست رفتن آزادی سیاسی ما، هر قدر که مهیب، «تنها» خطر آرمیده در افق نیست، بلکه اضمحلال بهروزی و امنیتی که آزادی بدان وابسته است نیز تهدیدی جدی است. در آن سوی دالان آزادی جاده ویرانی کشیده شده است.